۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
حاکمیت مرکزگرا در قالب نظام های پادشاهی و اسلامی قرنی طولانی و مملو از تبعیض نژادی-اثنیکی را برای مردم اقالیم غیرفارس رقم زد. ریشه کن کردن نظام تبعیض نژادی-جنسیتی حاکمیت مرکزی، اعتراف به چند ملتی بودن ایران (Multi-Nation)، اعتراف به برابری انسانها فارغ از هویت و جنسیت و هرگونه تفاوت دیگر، به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملتها، پایبندی به مواثیق جهانی حقوق بشر و برچیدن ساختار حاکمیت متمرکز، متوقف ساختن طرحهای نابودی محیط زیست رویکرد ما از مرحله پسا جمهوری اسلامی است.
۵ فروردین ۱۴۰۲
رهایی ایران با سیاستی که پایه اش جنگ و جنایت است، یهنی حذف و نابودی هم دیگر. همچین راهی از باطن پوچ و بی معنی است. آزادی از رنج و درد روزگار بستگی به پیدا کردن ایینه انسانیت و آیین هستی دارد که در آن نور چشممان و چهره عشقمان پدیدار شود. پس گزار از جمهوری اسلامی به معنای از بین بردن کسی یا سیستمی نیست، بلکه به معنای گزار از جسم و جسد و جنایت و جنازه است، یعنی رسیدن به عصاره آفرینش، نه فقط به جان، بلکه به روح و نفس جان آفرین…مرحله ای از خلقت به مراتب زلال تر از لجن زار سیاست، دنیایی که چیزی نیست جز نا انسانیت، عدم عشق، و فقر و حقارت ، چاهی بی انتها…قدم اول و آخر، حرف اول و آخر، و تنها هدف برای من به عنوان یک ایرانی، یک فعال حقوق بشر، یافتن و پیوستن به رنگین کمان عشق و کهکشان انسانیت است…نه چرخش درتقویم ولایت و قبرستان قدرت و تابوت فلاکت. زن، زندگی، آزادی برای من سه واژه مختلف نیست، یک نفس و جنبش و حرکت حیاتیست، قیام عشق و رهایی نفس از بدنه زمین و گورستان زمان…
۵ فروردین ۱۴۰۲
رنج مردم بلوچستان یک روز نبوده که با یکبار گفتن از بین برود. مردم بلوچستان همیشه نادیده گرفته شدهاند. هیچ کس لباس، فرهنگ و زبان بلوچستان رو نمیشناسد. زاهدان منطقه محروم نیست بلکه به عمد محروم نگه داشته شده.
بعد از قتل ژینا، تجاوز به یک دختر بلوچ توسط سرهنگ نیروی انتظامی مردم بلوچستان را هم به خیابان کشید و هنوز بعد از شش ماه در خیابان هستند. در هشت مهر در حین نماز جمعه با شلیک مستقیم بیشتر از ۱۰۰ نفر کشته شدند.
ولی جمهوری اسلامی با استفاده از کلیدواژهههای قاچاقچی و تروریست هویت مردم بلوچستان را از آنها گرفته در حالی که مافیای اصلی سوخت و مواد مخدر خود جمهوری اسلامی است. این گرفتن هویت از مردم بلوچستان باعث شده کشتار و دستگیری در آن منطقه هزینه سیاسی نداشته باشه.
رهبر اصلی جنبش مردم بلوچستان زنان بودهاند که بازگو کننده آمار کشته و دستگیرشدهها بودند و با حضور در خیابان حتی روحانیونی مثل مولوی عبدالحمید رو وادار به واکنش کردند.
مردم بلوچستان سهم بیشتر نمیخواهند فقط می خواهند شهروند درجه چندم نباشند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
شهریار آهی در مورد سه وظیفهی گذار صحبت میکند که اگر وجود نداشته باشند، هرج و مرج پیش آمده و حکومت آینده به سرعت از کفایت ساقط میشود. از دید او این سه وظیفه عبارتند از: برقراری آرامش٬ به گردش درآوردن چرخ اقتصاد، و برگزاری انتخابات مشروع. وی معتقد است در نسل جدید سردمدار انقلاب «زن، زندگی، آزادی» تغییر فرهنگی شگرفی به وجود آمده که بازگشتپذیر نیست و تثبیت روح این انقلاب مساواتخواه و امروزی نیازمند برقراری آرامش٬ اقتصاد پایدار و برگزاری انتخابات آزاد واقعی است.
۵ فروردین ۱۴۰۲
کاوه مدنی توضیح میدهد که اقتصاد کنونی ایران اقتصادی است که به دلیل عدم توسعه در بخشهای صنعت و خدمات، بسیار به منابع طبیعی وابسته است و به توسعهی پایدار و آینده نمیاندیشد. برای بهبود وضعیت محیط زیست٬ ایران نیاز به اقتصادی متنوع دارد. اقتصادی که بتواند خود را از منابع طبیعی منفک کند و فشار را روی منابع طبیعی بالاخص آب کاهش دهد و بتواند در بخشهای دیگر اشتغالزایی کند. در برنامهریزی برای آیندهی ایران محیط زیست باید اولویت پیدا کند. حاکمان باید دریابند که بدون محیط زیست سالم بقا در این کشور ممکن نیست و برقراری عدالت محیط زیستی بدون وجود سیستم شفاف ممکن نیست. محیط زیست با سایر بخشها پیوند تنگاتنگ دارد٬ و بهبود آن باید همراه با بهبود اقتصاد، افزایش شفافیت٬ دموکرات کردن سیستم تصمیمگیری٬ و ایجاد هماهنگی بین برنامههای توسعه باشد.
۵ فروردین ۱۴۰۲
دکتر علمداری مقایسه ای میکنند بین کشورهایی که در 50 سال گذشته گذار موفق و یا ناموفق به دموکراسی داشته اند. ٣۵ کشور در "موج سوم دموکراسی" موفق بودهاند. دلایل آن عبارتند از: سابقه دموکراسی وجود احزاب سیاسی نقش سندیکاها مشارکت جامعه مدنی ائتلاف احزاب و گروهها رهبر یا نهاد رهبری قابل اعتماد مشارکت نیروی نظامی حمایت یا قطع حمایت قدرت خارجی گفتوگو و توافق برای دورهگذار معرفی حکومت جایگزین عقبنشینی دو طرف از خواستههای حداکثری شکاف در حکومت نمونههای شکست در تلاش برای گذار به دموکراسی مانند رویدادهای بهار عرب، تونس (نیمه دموکراتیک)، مصر (کودتای ارتش، برگشت به نظام سابق)، لیبی (تقسیم ارتش، جنگ داخلی، مداخله خارجی)، الجزایر (سرکوب جنبش با دوبرابر کردن حقوق 30 هزار نیروی امنیتی)، سوریه (شکاف مذهبی، مداخله خارجی تعیینکننده)، یمن (جنگ داخلی، مداخله خارجی) و بحرین (سرکوب و شکست). دلایل اصلی شکست خوردهها: مقاومت دو طرف برای کسب خواستههای حداکثری ورود به سیکل خشونت و جنگ داخلی شکاف و تقابل مذهبی باقیماندن ارتش با رژیم یا دوپاره شدن آن نبود تشکیلات سیاسی، صنفی، مدنی و فرهنگ دموکراسی ضرورتهای فرایند گذار: بسیج تمام منابع برای خنثی کردن مخالفان پیوستن نیروی نظامی برای کسب و حفظ قدرت نقش گروههای میانی در گذار به دموکراسی تبلیغ گسترده درباره غیرقانونی بودن رژیم جلب سمپاتی نیروهای انتظامی به جای کشتن آنها زخمی کردن رژیم شروع فشار از حلقههای ضعیف رژیم، مانند غیرقانونی بودن قانون اساسی قطع درآمد خارجی رژیم به دلیل نقش دوگانه اقتصاد. رهبران شایسته میتوانند سازندگان ائتلاف باشند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
تجارب کره جنوبی و اندونزی تجارب مفیدی برای راهکارهای گذار دموکراتیک برای ایران ارایه میکنند
۵ فروردین ۱۴۰۲
اقتصاد ایران دچار مشکل مزمن پایین بودن بهرهوری است. در این سخنرانی به نمود های این پایین بودن بهرهوری پرداخته ام. برای نمونه دادههای بهرهوری کلی عوامل تولید در سطح کلان در شصت سال گذشته را مورد بررسی قرار میدهم. سقوط قیمت نفت در سال ١٣۵۵، انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و میلیتاریزه شدن اقتصاد ایران در اواخر دهه ٨٠ شمسی از نقاط عطف کم شدن بهره وری در ایران هستند. درصد مشارکت بسیار پایین زنان در بازار کار علیرغم رشد چشمگیر تحصیلات در دهه های اخیر از نمودهای دیگر پایین بودن بهره وری است. با استفاده از تغییرات سیاسی و اقتصادی اخیر مشکلات تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی را بیان کرده ام. در انتها با استفاده از مثالهایی بر مطلوبیت عدم تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی تاکید کرده ام.
۵ فروردین ۱۴۰۲
ضرورت گذار به یک وجدان جمعی اکثریت ایرانیان تبدیل شده است. دو راهبرد کلی برای گذار متصور است: «گذار سرنگونیطلبانه» که به دنبال همه مردم علیه همه حکومت و «شکست دادن» حکومت است (مانند انقلاب 57). و «گذار تحولطلبانه» که به دنبال فرسایش حکومت از پایین (از طریق جنبشهای اجتماعی و نافرمانی مدنی) و ریزش از بالای حکومت و «تسلیم کردن» آن است (مانند آفریقای جنوبی، لهستان، شیلی و...). رویکرد گذار تحولطلبانه مانعی برای گذار سرنگونیطلبانه ایجاد نمیکند اما رویکرد سرنگونیطلبانه با دو قطبی سازیها و برخی شعارها و عملکرد تندروانه اش مانع پیوستن قشر خاکستری از یکسو و باعث انسجام درونی نظام از سوی دیگر میشود و در مسیر گذار تحولطلبانه اشکال ایجاد میکند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
خلاصه معرفی باهمستان آزادی (azadinet.app): مسئلهای که باهمستان آزادی بهدنبال آن است، ایجاد جامعه و سازوکاری است برای هماهنگی کنشهای جنبش «زن، زندگی، آزادی»، که چهار ویژگی زیر را داشته باشد: ۱) فراگیر باشد. ۲) شامل کنشگران واقعی جنبش باشد. ۳) کارا باشد. ۴) دموکراتیک باشد. زیربنای راهحل پیشنهادی برای این مسئله، ایجاد «باهمستان» یا جامعهای مجازی است که در آن هر نفر: الف) فقط یک حساب کاربری دارد. ب) با آرمان حداقلی گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی سکولار همراه است. پ) میتواند بهشکل ناشناس فعالیت کند. برای دستیابی به هر سه این ویژگیها، عضویت در باهمستان تنها از طریق دعوت دیگر اعضا (یا عضویت مستقیم برای کنشگران شناخته شده) ممکن است. همچنین هر عضو جدید با صدای خود اصول باهمستان آزادی را تایید میکند. این صدا، علاوه بر کارکرد «امضا» اصول، یکی از ابزارهای جلوگیری از ایجاد حسابهای کاربری تکراری یا فعالیت روباتهاست. کنشگران، در ساختاری سلسله مراتبی، «حلقه»هایی برای هماهنگی ایجاد میکنند. حلقههای بهاندازه کافی بزرگ، نمایندهای در شورای مرکزی خواهند داشت. در حال حاضر، باهمستان آزادی امکاناتی هم برای دور زدن سانسور اینترنت، برای اعضا فراهم میکند. باهمستان آزادی هیچ وابستگی مالی ندارد و هزینههای ایجاد و نگهداری آن توسط گروهی از مهندسان خارج از کشور تامین میشود.
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
شهروندان ایران کاهش دسترسی به اینترنت و قطع آن را بطور سیستماتیک و بی سابقه در ایران طی جنبش زن، زندگی آزادی را تجربه کردن. همزمان با درجات متفاوتی اختلالات در دسترسی به ماهواره نیز محسوس بود. آخرین وضعیت فنی سانسور و سرکوب رسانه ای از طریق پروژه موسوم به اینترنت داخلی همراه با راه حل های تجربه شده و در حال انجام برای مقابله با این روشهای غیر قانونی و غیر انسانی ارتباطات عمومی موضوع بحث ارائه پنل در دانشگاه استنفورد بود.
۵ فروردین ۱۴۰۲
Democracy 3.0 یک پلتفرم امن برای ارائه پروژه ها شنیدن صداها و آراءشان به شهروندان ارائه می دهد. به کمک تکنولوژی های نوین، تشخیص صورت و صدا، راهکارهای بلاکچین کاربران را از افراد بد و robats محافظت میکند. همچنین این سیستم با ا متیاز بندی کارهای شهروندان به حفاظت از فرآیند دموکراتیک کمک میکند."
۵ فروردین ۱۴۰۲
برای برنامهریزی حقوقی و قضایی در دوره گذار هم باید چند کار بکنیم: · اول اینکه قوانین را به سه دسته تقسیم کنیم: - قوانینی که باید لغو شوند. - قوانینی که باید تعلیق شوند. - قوانینی که باید اجرا شوند. · دوم اینکه دادگاهها را هم به سه دسته تقسیم کنیم: - دادگاه انقلاب که باید تعطیل شود (البته با حفظ اسناد و مدارک برای اجرای عدالت) - دادگاههای کیفری که باید ضمن تعدیل، کارش را ادامه دهد تا اصلاح اغلب قوانین. - دادگاههای حقوقی که باید ضمن تبیین شرایط خاص، کارش را ادامه دهد تا اصلاح بعضی از قوانین و مقررات
۵ فروردین ۱۴۰۲
غرامت و عفو دو ابزار مورد اختلاف در عدالت انتقالی میباشند که باید بهطور همزمان و استراتژیک به کار گرفته شوند. غرامت میتواند بصورت مالی، حمایتی و یا نمادی باشد. کاربرد غرامت احترام و بزرگداشت قربانیان و همچنین تایید ظلمی است که به آنها روا شده است. این غرامتها نه تنها به قربانیان کمک میکند، تاریخ نشان داده که به ثبات بلند مدت نیز کمک میکنند. ابزار دوم عفو میباشد که بخصوص عفو افرادی که موارد نقض حقوق بشر در پرونده خود دارند بسیار بحث برانگیز است. اما باید توجه داشت که هر گونه گذار دموکراتیک نیازمند عقب کشیدن دستگاه سرکوب است و گزینه عفو میتواند مشوق این موضوع باشد. همچنین با عفو افراد رده پایین تر، امکان محاکمه افراد رده بالاتر نیز فراهم میشود چرا که آنان میتوانند در دادگاه به عنوان شاهد حضور بیابند یا شواهد موجود را ارایه دهند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
در حال حاضر تعداد زیادی پروژه های مختلف برای تسریع فروپاشی جمهوری اسلامی و مدیریت دوران گذار پس از تغییر رژیم وجود دارند که منفردین یا سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی در این پروژه ها فعالیت میکنند. همچنین روزی نیست که ایده ها و پیشنهادات خوب برای پروژه های جدید از طرف مخالفین جمهوری اسلامی پیشنهاد نشوند که نیاز به همفکری، همکاری و همیاری دارند.
شوربختانه اکثریت مخالفان جمهوری اسلامی از این پروژه ها و ایده های جدید آگاهی نداشته و لذا امکان همکاری ندارند.
ماشین مبارزه SOS IRAN نخستین کارزار سیستماتیک و پروژه محور است که با استفاده از بیش از ۲۲ سال تجربیات سیاسی و تکنولوژیکی برای همکاری و سازماندهی مخالفین جمهوری اسلامی طراحی و اجرا شده و هم اکنون آماده بهره برداری میباشد.
سیستم ماشین مبارزه SOS IRAN شامل چندین زیر سیستم میباشد که عبارتند از: شبکه مبارزان، شبکه پخش خبر گذاری های مردمی، شبکه پروژه های دوران فروپاشی و پروژه های دوران گذار، شبکه اعتماد، کنگره مجازی ایرانیان برون مرز، شورای عالی کنشگران سیاسی، سیستم ارزیابی شایستگی مبارزان، ابزار مبارزه و سیستم سازماندهی مخالفین جمهوری اسلامی.
www.sosiran.org
info@sosiran.org
۵ فروردین ۱۴۰۲
در اینجا به چهار جنبه کلیدی عدالت انتقالی برای محاکمه مرتکبین جنایات جدی حقوق بشر در دادگاه های آینده میپردازیم. اولاً، اهمیت این دادگاهها و نحوه انطباق آنها با استانداردهای بینالمللی عدالت و دادرسي عادلانه، مشروعیت دولت جدید و قوه قضاییهآن را نشان میدهد وبايد موجب اعتماد ملي و اعتبار بين المللي شود. ثانیاً، اهمیت درسگیری از محاکمات بینالمللی مشابه برجسته میشود. ثالثاً، دو اقدام کلیدی مورد نیاز برای موفقیت این دادگاه ها مورد بحث قرار می گیرد، یعنی تشکیل و برگزاری آنها در صد روزاول تشکیل دولت جدید و پيوستن بلادرنگ دولت جدید به دادگاه کیفری بین المللی. تاریخچه جنایات فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران حاکی از وقوع جرم جنايت علیه بشریت است و با توجه به سنگینی این اتهام، جمع آوری اسناد و حفظ مدارک در خصوص اتهام جنایت علیه بشریت و اثبات آن باید از هم اکنون آغاز شود.
۵ فروردین ۱۴۰۲
در این ویدئو، ناظر گفتگوی دکتر عباس میالنی با دو تن از اساتید دانشکده حقوق دانشگاه استنفورد، پروفسور آلن واینر و پروفسور بیلی اولبریخت هستیم. پروفسور واینر وکیل برجسته وزارت امور خارجه ایاالت متحده بوده و همچنین در دادگاه بین المللی الهه نیز فعالیت داشته است. پروفسور اولبریخت نیز متخصص در حقوق بشر و احقاق حقوق پایمال شده مردم توسط رژیم های مستبد می باشد. پروفسور واینر با معرفی »پروژه بشر دوستانه ی دانشگاه استنفورد« در مورد راه اندازی برنامه ای زیر نظر این پروژه با گروه مطالعات ایرانشناسی استنفورد توضیح داد که چگونه در حال حاضر موارد نقض حقوق بشر در ایران را دنبال می کنند. سپس پروفسور اولبریخت تشریح کرد که این برنامه دارای سه جزء اصلی جمع آوری شواهد، ذخیره سازی طوالنی مدت، و تایید اعتبار اطالعات و شواهد در مورد جرایم در حال ارتکاب در ایران میباشد و با توضیح جزئیات این برنامه یادآور شد که نیاز زیادی به همکاری با برنامه مطالعات ایرانشناسی دارند تا به شکلی متمرکز این شواهد بالقوه را گردآوری کنند. سپس دکتر میالنی با پیشنهاد برای جمع آوری مدارک و مستندات محکمه پسند، بر لزوم برگزاری وبیناری در این زمینه با دعوت از متخصصین، برای سازماندهی بیشتر تاکید کرد. پروفسور واینر با ذکر اینکه همه این تالش ها در تهیه پرونده ی جنایاتی علیه بشریت که در ایران اتفاق می افتد، بسیار اهمیت دارند، اشاره کرد که تردیدهایی نیز میتواند دررابطه با این مسئله وجود داشته باشد. وی با توجه به تجربهاش در الهه بهعنوان مشاور حقوقی سفارت ایاالت متحده معتقد بود که این شواهد در هماهنگی تالشهای بینالمللی برای صدور کیفرخواست بسیار مهم است و در نهایت، چنین تالشهایی میتوانند به ویژه برای حمایت از مردم در صحنه الزم بوده و به آنها اطالع دهد که دیگران در سراسر جهان چنین جنایاتی را میبینند و به آن اهمیت می دهند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
در سازوکار عدالت انتقالی، نطفۀ سیستم قضایی نوینی بسته میشود که با خودسری قضایی مرزبندی کرده، و روند قضایی مبتنی برحقوق بشر را در دوران گذار نهادینه و حاکم میکند. کشف حقایق مربوط جنایات گذشته نقش مؤثری در شکل گیری دموکراسی نوپا دارد. جامعه با توصیف شرٌ و محکوم کردن آن یک گسست اخلاقی و سیاسی با گذشته خود ایجاد می کند. نظام جدید با اعلام اینکه مظالم و مفاسد گذشته مظهر شرٌ در تاریخ کشورند، گُسل تاریخی بین حکومت سابق و حکومت جدید را رسمیت بخشیده و خود را به دفع شرٌ در تاریخ و پایبندی به حقوق بشر متعهد میکند.
۵ فروردین ۱۴۰۲
مبارزه سیاسی به مثابه یک بازی با بازیگرهای متنوع است که قادر هستند در شرایط متفاوت واکنشهای متنوعی به شرایط داشته باشند. از این رو اتخاذ یک تک سناریو برای مبارزه امری محتوم به شکست است. سناریوهایی که برای شرایط فعلی ایران میتوان در نظر گرفت به شرح زیر هستند: ۱. ادامه سیاست کنونی توسط رژیم: در این سناریو بحرانها تشدید میشوند و شرایط جامعه به سمت فروپاشی میرود، خطر درگیری مسلحانه و حتی درگیری نظامی بالا است. ۲. ٰرژیم پایه های خودش رو حفظ کند ولی در زمینه خارجی و فرهنگی کمی عقب نشینی کند: این همان سیاست جام زهر است که رژیم بارها در شرایط فشار و تهدید به آن تن داده است. ۳. در اثر تشدید بحرانها یا تغییرات داخلی توازن قوا تغییر کند، بخشهایی از درون رژیم به این نتیجه برسند که باید تغییر رویه بدهند و مثلا از ولایت فقیه عبور کنند. در این راه ممکن است وارد مذاکره با اپوزیسیون شوند. امروز چنین نشانههایی دیده نمیشود. هدف از شرکت در هر یک از این سناریوها باید این باشد که به کمترین درگیری و خشونت تغییر رژیم انجام شود و گروههای افراطی بین طرفداران رژیم ٰو اپوزیسیون محدود شوند. به عنوان یک جمهوریخواه هدف من برپایی یک نظام جمهوری سکولار دموکرات و تقویت گفتمان جمهوریخواهی به عنوان رادیکالترین نوع گفتمان در مقابل جمهوری اسلامی است. منابع ما در این راه شامل موارد زیر است: ۱. نیروی متشکل مردمی ۲. نخبگان جامعه ۳. جلب حمایت تحولخواهان داخلی ۴. جالب حمایت خارجی برنامه بلندمدت ما برای رسیدن به این اهداف: ۱. تکیه بر جنبش های مدنی داخلی در ایران ۲. پذیرش اشکال متفاوت مبارزه مانند تظاهرات، شورش شهری، اعتصابات، جنبشهای صنفی و مطالباتی مشخص. ۳. تاکید بر مبارزه خشونتپرهیز ۴. عدم اتکا به دولت خارجی و توجه به داخل در عین جذب حمایت خارجی ۵. پذیرش امتیازها و تاثیرگذاری سایر گروهّای مبارز ۶. تحزب برنامه کوتاه مدت ۱. شکلگیری و تقویت جمهوریخواهی ۲. استقبال از متشکل شدن سایر گروهها ۳. ارتباط با فعالان داخل و تقویت نقش رهبری آنها در این جنبشها ۴. دیالوگ با سایر گروهها با اهداف مختلفی از جمله پذیرش متقابل، تبدیل خصومت به رقابت و همکاری در زمینههای مختلف با اهداف مشخص ۵. تقویت مطالبات مردمی
۵ فروردین ۱۴۰۲
یکی از نیازهای اصلی گذار به دموکراسی در ایران، ایجاد هویت یا هویت های جدید است. هویت هایی که جامعه ایران را برای عبور معقول و مطمئن به دموکراسی راهنمایی کند. در دنیای فعلی، شاخصه هویت ساز بیش از هر چیز، ارزش هاست. در زمانه ای نه چندان دور، هر پروژه یا سازمانی برای معرفی خود، افق کار، ماموریت و استراتژی های خود را معرفی می کرد. حالا همه قبل از هر چیز ارزش های خود را معرفی می کنند. خوبی ارزش ها اینست که قاعدتاً باید هم برای دوره گذار هم برای بعد از آن شمولیت داشته باشند. همبستگی و ائتلاف را آسان تر می کنند و میزانی است برای انسجام فکری و عملی گروه ها.
در این ارائه به دو ارزش کلیدی یکپارچگی (integrity) و برابری و برادری (equality) پرداخته شده. این دو ارزش با تغییراتی در ادبیات حکمرانی خوب تحت عناوین شفافیت و برابری دیده می شوند. این دو ارزش هم می تواند راهنمای استراتژی های دوره گذار باشد هم هویت مطلوب آینده را به نمایش بگذارد.
۵ فروردین ۱۴۰۲
مبارزه سیاسی به مثابه یک بازی با بازیگرهای متنوع است که قادر هستند در شرایط متفاوت واکنشهای متنوعی به شرایط داشته باشند. از این رو اتخاذ یک تک سناریو برای مبارزه امری محتوم به شکست است. سناریوهایی که برای شرایط فعلی ایران میتوان در نظر گرفت به شرح زیر هستند: ۱. ادامه سیاست کنونی توسط رژیم: در این سناریو بحرانها تشدید میشوند و شرایط جامعه به سمت فروپاشی میرود، خطر درگیری مسلحانه و حتی درگیری نظامی بالا است. ۲. ٰرژیم پایه های خودش رو حفظ کند ولی در زمینه خارجی و فرهنگی کمی عقب نشینی کند: این همان سیاست جام زهر است که رژیم بارها در شرایط فشار و تهدید به آن تن داده است. ۳. در اثر تشدید بحرانها یا تغییرات داخلی توازن قوا تغییر کند، بخشهایی از درون رژیم به این نتیجه برسند که باید تغییر رویه بدهند و مثلا از ولایت فقیه عبور کنند. در این راه ممکن است وارد مذاکره با اپوزیسیون شوند. امروز چنین نشانههایی دیده نمیشود. هدف از شرکت در هر یک از این سناریوها باید این باشد که به کمترین درگیری و خشونت تغییر رژیم انجام شود و گروههای افراطی بین طرفداران رژیم ٰو اپوزیسیون محدود شوند. به عنوان یک جمهوریخواه هدف من برپایی یک نظام جمهوری سکولار دموکرات و تقویت گفتمان جمهوریخواهی به عنوان رادیکالترین نوع گفتمان در مقابل جمهوری اسلامی است. منابع ما در این راه شامل موارد زیر است: ۱. نیروی متشکل مردمی ۲. نخبگان جامعه ۳. جلب حمایت تحولخواهان داخلی ۴. جالب حمایت خارجی برنامه بلندمدت ما برای رسیدن به این اهداف: ۱. تکیه بر جنبش های مدنی داخلی در ایران ۲. پذیرش اشکال متفاوت مبارزه مانند تظاهرات، شورش شهری، اعتصابات، جنبشهای صنفی و مطالباتی مشخص. ۳. تاکید بر مبارزه خشونتپرهیز ۴. عدم اتکا به دولت خارجی و توجه به داخل در عین جذب حمایت خارجی ۵. پذیرش امتیازها و تاثیرگذاری سایر گروهّای مبارز ۶. تحزب برنامه کوتاه مدت ۱. شکلگیری و تقویت جمهوریخواهی ۲. استقبال از متشکل شدن سایر گروهها ۳. ارتباط با فعالان داخل و تقویت نقش رهبری آنها در این جنبشها ۴. دیالوگ با سایر گروهها با اهداف مختلفی از جمله پذیرش متقابل، تبدیل خصومت به رقابت و همکاری در زمینههای مختلف با اهداف مشخص ۵. تقویت مطالبات مردمی
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
در این صحبت به دو نکته کلیدی در گذار انقلابی اشاره کردم. نخست اینکه انقلاب امر قابل برنامهریزی و مهندسی نیست. انقلاب به عنوان یک سیستم اجتماعی در دسته سیستمهای پیچیده قرار میگیرد که نظم مشخصی در میان مدت ندارد و فقط در کوتاه مدت الگوی رفتاری پویا و تغییریابنده پیدا میکند.. نیروهای سیاسی و جامعه مدنی با این برداشت باید فعالیتهای خود را تنظیم کنند که در حوزه گفتمانی و سیاسی تولید محتوی کرده و در زمان مقرر اثرگذاری کنند. در انقلاب شبکهها و یا انجمنهای محلی نقش کلیدی دارند. نکته دوم اشکال رهبری در گذار انقلابی و ضرورت رواداری برای شکلگیری نیروی تودهای فراگیر موردنیاز انقلاب
۵ فروردین ۱۴۰۲
سخنران، شارون نپستد، یک جامعه شناس است که در مطالعه جنبش های اجتماعی، به ویژه جنبش های بدون خشونت تخصص دارد. او تاکید می کند که در دهه گذشته افزایش قابل توجهی در تحقیقات در مقایسه اثربخشی اشکال مبارزه خشونت آمیز و غیرخشونت آمیز صورت گرفته است. او یافتههای مطالعه اریکا چنواه را مورد بحث قرار میدهد که 627 جنبش را با هدف سرنگونی رژیمها مورد بررسی قرار داد و دریافت که جنبشهای غیرخشونتآمیز موفقتر بودند، با نرخ موفقیت 50% در مقایسه با 26% برای جنبشهای خشونتآمیز. او چارچوب های نظری پشت این جنبش ها را توضیح می دهد. جنبشهای خشونتآمیز قدرت سیاسی را یکپارچه میدانند و به دنبال حمله و فروپاشی نظام موجود برای ایجاد نظام جدید هستند. در مقابل، جنبشهای غیرخشونتآمیز بر اساس این باور عمل میکنند که قدرت سیاسی از جمعیت نشأت میگیرد و میتوان با در امان نگه داشتن راهبردی منابع مختلف قدرت، آن را تضعیف کرد. او شش منبع قدرت را شناسایی می کند که می توان از آنها جلوگیری کرد: اقتدار/مشروعیت، اطاعت و همکاری، مهارت و دانش، منابع مادی، عوامل مذهبی و فرهنگی و تحریم اقتصادهای دولتی. به گفته او جنبش های غیر خشونت آمیز چندین مزیت دارند. آنها امکان مشارکت گستردهتری را فراهم میکنند، زیرا موانع مشارکت در مقایسه با مبارزات مسلحانه کمتر است. تکنیکهای غیرخشونتآمیز به احتمال زیاد از طرف قشر خاکستری حمایت میشوند و به نرخ موفقیت بالاتر آنها کمک میکنند. علاوه بر این، انتقالهای غیرخشونتآمیز سابقه بهتری در تحکیم دموکراسی دارند و در مقایسه با انتقال خشونتآمیز کمتر به جنگ داخلی منجر میشوند. با این حال، همه جنبشهای بدون خشونت موفق نمیشوند. او عوامل مرتبط با کمپین های غیر خشونت آمیز شکست خورده را ذکر می کند، مانند اختلافات داخلی در جنبش و ناتوانی در حفظ نظم و انضباط بدون خشونت. او با تأکید بر این نکته نتیجه گیری می کند که یادگیری از حرکات شکست خورده بسیار مهم است و درس هایی وجود دارد که می توان از آنها گرفت.
۵ فروردین ۱۴۰۲
آقای بهروز خلیق در سخنرانی خود به پنج مولفهی شکلدهندهی گذار میپردازد.
1. موقعیت بحرانی حکومت جمهوری اسلامی: حکومت در حال حاضر با بحرانهای متعددی از جمله اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و همچنین بحران عدم مشروعیت و ناکارآمدی مواجه است. ولی توانسته به اتکا به ارگانهای نظامی و امنیت و پایگاه محدود اجتماعی به سلطه ادامه دهند. بنابراین جنبش باید سیاستهایی را پیش برد که موجب شکاف در بدنه حکومت شود.
2. بحران اقتصادی: پژوهش هاگارد و هافمن در مورد ۲۷ گذار دموکراتیک نشان میدهد که ۲۳ مورد از آنها دچار بحران اقتصادی بودهاند. این بحران پاشنه آشیل حکومت است.
3. بسیج سیاسی و سازماندهی: حضور گسترده مردم و تداوم آن باعث شد که توازن قدرت به نفع مردم تغییر کند. گرچه جنبش نتوانست به موقعیت انقلابی برسد، ولی حکومت نتوانست جنبش را خاموش کند و جنبش همچنان به شکلهای مختلف به مبارزه خود ادامه میدهد. هر چه بیشتر مردم به جنبش بپیوندند٬ توازن بیشتر به نفع جنبش تغییر خواهد یافت و حکومت ناچار به عقبنشینی شده و شرایط گذار از جمهوری اسلامی فراهم میشود.
4. رهبری سیاسی: جوانان در این جنبش جوانان در خیابانها اعتراضات را مدیریت کردند، ولی برای گذار دموکراتیک و شکلگیری دولت موقت نیاز به رهبری سیاسی داریم وگرنه ممکن است جریانات سازمانیافته نظامی یا اقتدارگرا به صحنه وارد شده و جنبش را به نفع خود مصادره کنند.
5. فشار بینالمللی: گرچه این نمیتواند نقش اصلی را بر عهده گیرد، ولی به عنوان عامل فرعی در کنار عوامل داخلی میتواند موثر باشد. جمهوری اسلامی مدتهاست تحت فشار بینالمللی است و این جنبش باعث افزایش این فشار شده است.
۵ فروردین ۱۴۰۲
۵ فروردین ۱۴۰۲
سنّت ادبیات فارسی پر از نمونههای تعقیب و گریز و حبس و کشتار نویسندگان و شاعران است. از مسعود سعد سلمان و ناصرخسرو گرفته تا میرزاده عشقی، فرخی یزدی، خسرو گلسرخی، سعید سلطانپور، محمد مختاری، جعفر پوینده و بسیارانی دیگر. چه طور میتوان برای ادبیات فارسی آیندهای بدون سانسور و سرکوب متصوّر شد؟ برای تحقق چنین رویایی در آینده به چه نکاتی در دوران گذار باید توجه کرد؟ ادبیات میتواند نقشی در دوران گذار به دموکراسی داشته باشد؟ نویسندگان چطور؟ در گفتگویی که با منیرو روانیپور در کنفرانس گفتمانهای گذار داشتم به این سوالات پرداختیم.
۵ فروردین ۱۴۰۲
مهناز افخمی در سال ۵۷ در ماموریت کاری در امریکا بود که تماسی از همسرش دریافت کرد که از او خواستند به ایران باز نگردد چون جانش در خطر است. اولین فکری که به ذهنش آمد این بود که همه چیزهایی (قوانین خانواده، اشتغال زنان، پیشرفت شغلی زنان، ...) که یک عمر او و دهها هزار نفر در سراسر ایران با حمایت بین المللی در زمینه حقوق زنان شکل داده بودند، از بین بروند. هدفش از نوشتن خاطراتش این بود که تجربیاتش را منعکس کند تا سایر زنان به روندی که طی شد آگاهی داشته باشند.مهناز افخمی در امریکا در رشته ادبیات انگلیسی دکترای خود را گرفته است. او بعد از بازگشت به ایران استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه ملی شد. در آنجا سازمان جمعیت دختران دانشجو را تاسیس کرد. هدف این سازمان ایجاد رابط بین ارزشهای سنتی و مدرن بود. این سازمان گسترش پیدا کرد و زمینه آشنایی او با سازمان زنان را فراهم کرد. وی فعالیتهایش را با سازمان زنان ادامه داد و سپس اولین وزیر زنان ایران و خاورمیانه شد. او توانست زبانی مشترک که لازمه فرهنگ دموکراتیک است ایجاد کند، با این زبان مردان سیاست ایران را در آن زمان با خود همراه کند و زمینه تغییرات بزرگی در حقوق زنان فراهم کند. به گفته خودش همواره ترجیح میداد شنوا باشد، از مردم یاد بگیرد و از تجربهها به سمت تئوری حرکت کند. در همه سالهای بعد انقلاب به فعالیتهای خودش در زمینه حقوق زنان در ابعاد بینالمللی ادامه داد و ارتباط مستقیم با زنان ایران و به خصوص فعالین حقوق زنان را حفظ کرد. او معتقد است زنان ایران از تکنولوژی بهترین استفاده را کردند و بدون شخصگرایی و با تکیه بر آموزش سعی در پیشبرد حقوق زنان علیرغم همه سرکوبها داشتند. او در عین اینکه به خاطر رنجی که زنان این روزها در ایران متحمل میشوند غمگین است، بیش از همیشه به آنها افتخار می کند و به راه و پیروزی انها باور دارد.
۵ فروردین ۱۴۰۲
هما سرشار از فعالیتها خود در زمینه حقوق زنان و چگونگی تهیه کردن تاریخ شفاهی یهودیان ایران میگوید.
۵ فروردین ۱۴۰۲
در این گفتگو نویسنده و تصویرگر کتاب پرسپولیس، خانوم ساتراپی به دلایل نوشتن کتاب پرسپولیس که در سال ۲۰۰۰ چاپ شده و کتاب جدیدی که با همکاری چندی از نویسندگان و پژوهشگران داخل و خارج ایران در دست دارد میپردازد. خانوم ساتراپی باور دارد که سرنوشت ایرانیان باید توسط ایرانیان داخل کشور تعیین شود و وظیفه آنانی که در خارج از ایران زندگی میکنند، را رساندن صدای ایرانیانی میداند که در سایه ترس از شکنجه، تجاوز، زندان و مرگ هنوز با شجاعت به خیابانها میایند تأ حق از دست رفته خود را بطلبند. کتاب جدید خانوم ساتراپی که در حول محور انقلاب زنانه ایران است قرار است در سپتامبر ۲۰۲۳، سالگرد قتل مهسا امینی و انفجار دوباره نا آرامیهای سال اخیر ایران صورت بگیرد.
۶ فروردین ۱۴۰۲
جنبش زنان را از زمان مشروطه به بعد به چهار دوره میتوان تقسیم کرد. ۱- مشروطه. ۲- انقلاب ۵۷. ۳- جنبشهای زنان در دهه سوم انقلاب. و ۴- جنبشهای بعد از سالهای ۸۸ تمام جنبشهای بعد از مشروطه دو در عنصر آگاهی (مدرسه سازی، حق تحصیل، راهاندازی نشریات) و برابری جنسیتی مشترک هستند و نداشته مشترک آنها شکاف بین نخبگان و بدنه مردمی سنتی بوده است. دوره سوم که دوره شکوفایی زنان بوده دستاورد بسیار مهم برنامه ریزی هدفمند و مشارکت جمعی را داشت اما ساختار غیر دموکراتیک حاکم و سرکوب شدید مخصوصا بعد از سال ۸۸ جنبش زنان را پراکنده و زیرزمینی کرد و در دوره چهار کمپینهای جدید به کمک شبکه سازیهای اینترنتی شروع شد. به این دلیل تصمیمگیری جمعی کمرنگ و در عوض به بدنه اجتماعی نزدیک شدند. انقلاب زن زندگی آزادی محصول همه این چهار دوره است که هم زنان در آن نقش دارند و هم زنانگی و برابریخواهی آرمانهای اصلی این جنبش هستند.
۶ فروردین ۱۴۰۲
۶ فروردین ۱۴۰۲
عرفان ثابتی در مورد چندین نمونه از انقلابهای دهههای گذشته مانند صربستان و روسیه صحبت میکند و اشاره میکند که بسیاری از این انقلابها منجر به برقراری دموکراسی تثبیتشده نشدهاند. او برقراری دموکراسی را منوط بر تغییر رابطهی هر فرد با افراد و گروههای دیگر میداند و چهار شکل رابطه را تعریف میکند: علیه دیگری (خصومت و رقابت)، بدون دیگری (انزوا)، با دیگری (همکاری) و برای دیگری (عشق). او به نقل از جامعهشناس امریکایی، جان فوران، عشق را احساس سازندهای مینامد که میتواند در فرهنگهای سیاسی انقلابی نقش مهمی ایفا کند. او تاکید میکند که درس بلندنظرانه و دیگرخواهانهای که میتوان از هر ستمی گرفت٬ این نیست که چگونه مانع از وقوع دوبارهی چنین ظلمی بر گروه سیاسی و ایدئولوژیک خود شویم، بلکه این است که چه کنیم تا دیگر چنین ستمی بر هیچ کس و هیچ گروهی روا نشود.
۶ فروردین ۱۴۰۲
۶ فروردین ۱۴۰۲
چالشهای کلیدی و راهکارهای گذار: پرسشهای دشوار از گروه همبستگی
در دوران گذار و از بین رفتن منشا قانون سابق مهمترین مساله ایجاد نظم و قانون است. هم از جهت نظامی و سیاسی، هم اقتصادی و هم اجتماعی و فرهنگی. کشور باید از هجوم خارجی حفظ شود. نظم و امنیت فردی برقرار باشد و تسویه حساب شخصی ممنوع باشد. امنیت اقتصادی نیز باید فراهم شود تا مردم به کسب و کار خود ادامه دهند و در عین حال امنیت اجتماعی و فرهنگی هم حق مردم است. سپاه مسئول امنیت جمهوری اسلامی بوده است و نه ایران. ولی هم در ارتش و هم سپاه با پاکسازی قانونمند کسانی که دستشان به خون آلوده نیست ولی متخصص هستند را باید به کار گرفت. مساله مهم دیگر، دادخواهی است که حتما باید در دوران گذار انجام شود وگرنه به هرج و مرج منجر میشود. برای همه اینها احتیاج به نوشتن قانون داریم. نوشتن قانون ساده است ولی ضامن اجرای آن که حکومت آینده است باید به آن متعهد شود. پس پیشنهاد این است که همه گروههای سیاسی منشورهای خود را بنویسند و به آن متعهد شوند.
۶ فروردین ۱۴۰۲