مهناز افخمی در سال ۵۷ در ماموریت کاری در امریکا بود که تماسی از همسرش دریافت کرد که از او خواستند به ایران باز نگردد چون جانش در خطر است. اولین فکری که به ذهنش آمد این بود که همه چیزهایی (قوانین خانواده، اشتغال زنان، پیشرفت شغلی زنان، ...) که یک عمر او و دهها هزار نفر در سراسر ایران با حمایت بین المللی در زمینه حقوق زنان شکل داده بودند، از بین بروند. هدفش از نوشتن خاطراتش این بود که تجربیاتش را منعکس کند تا سایر زنان به روندی که طی شد آگاهی داشته باشند.مهناز افخمی در امریکا در رشته ادبیات انگلیسی دکترای خود را گرفته است. او بعد از بازگشت به ایران استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه ملی شد. در آنجا سازمان جمعیت دختران دانشجو را تاسیس کرد. هدف این سازمان ایجاد رابط بین ارزشهای سنتی و مدرن بود. این سازمان گسترش پیدا کرد و زمینه آشنایی او با سازمان زنان را فراهم کرد. وی فعالیتهایش را با سازمان زنان ادامه داد و سپس اولین وزیر زنان ایران و خاورمیانه شد. او توانست زبانی مشترک که لازمه فرهنگ دموکراتیک است ایجاد کند، با این زبان مردان سیاست ایران را در آن زمان با خود همراه کند و زمینه تغییرات بزرگی در حقوق زنان فراهم کند. به گفته خودش همواره ترجیح میداد شنوا باشد، از مردم یاد بگیرد و از تجربهها به سمت تئوری حرکت کند. در همه سالهای بعد انقلاب به فعالیتهای خودش در زمینه حقوق زنان در ابعاد بینالمللی ادامه داد و ارتباط مستقیم با زنان ایران و به خصوص فعالین حقوق زنان را حفظ کرد. او معتقد است زنان ایران از تکنولوژی بهترین استفاده را کردند و بدون شخصگرایی و با تکیه بر آموزش سعی در پیشبرد حقوق زنان علیرغم همه سرکوبها داشتند. او در عین اینکه به خاطر رنجی که زنان این روزها در ایران متحمل میشوند غمگین است، بیش از همیشه به آنها افتخار می کند و به راه و پیروزی انها باور دارد.